Saturday, August 25, 2007

سپاهی نیست،مرگی نیست،بی نسیبی از رنجش را نیز سببی نیست!تا به کی انتظار برای لمس موجودیت تازگی لحظات در افراط پر از گنجایش این تازگی را توانم هست،نمی دانم!ستایش سکوت و به قدر نشستن برای شب!تمامی اش را در اوج این آرامش دوست دارم:ِ,و نهایتا دلتنگ تجربه ی صدای بادم که موهوم از لابه لای شاخه های سترگ درختان پر کلاغ اززهرا،از پس افکار و حس های به ظاهر آرام در این گوشت و پوست همیشه درازکشیده در حیاط مکتبمان هستم،شما ها چی؟ D

3 comments:

Aida said...

hi dear,khub sandewichaee bood,khoobbbb
monaaaaaa SIM kartam sookhttttttt,alan azadarammm
ghorboonet beram,missing u

Anonymous said...

دلم تنگه! دلم برای خیلی چیزا تنگ شده... ای مونا جون مشکلات زندگی سر به فلک کشیده

Anonymous said...

You have some sth~~ bridal jacket cheap mobile phone.